:: داغه داغ ::

نوشته های من داغه داغه !!

:: داغه داغ ::

نوشته های من داغه داغه !!

بازم خوردم!!

صبح ساعت ۸ بابام پامو لگت میکنه عین پیت حلبی له میشم..... دیگه خوابم نمیره....( دششویی مگه امون میده؟!)..... پا میشم میرم سراغ سرویس بهداشتی!!!..... یه چرت همونجا میخوابم.....میام بیرون.....هیچی دلم نمیخواد.... میخوابم.... ساعت ۱۱:۳۲ با جیخه خواهرم بیدار میشم.... سوسک اومده (خوش اومده!)مسلما من باید بکشم ... سوسکو میکشم(نمردیمو قاتلم شدیم!!).. ۲ تا قاشق مربا میخورم... وایییییییییییی مربا نبود... خیلی ترش بود...(چی بود)!!!ساکمو ور میدارم میرم باشگاه... ۱۰ دقیقه دیر رسیدم... بچه ها همه شاکی!!.... باید نرمش بدم... یکی میخواد منو نرمش بده.... : بیا ۱-۲- ۳ -۴ -۵ -۶ .... الاغ چرا اونجوری میکنی؟ بعد از این مدت آدم نشدی؟؟ برو اون گوشه ۱۰۰ تا شکم میری!.... خیلی حال میکنم که یکیو اول صبی حالشو گرفتم....تقصیره خودش بود.... دوباره شروع میکنم... : بیا ۱-۲-۳-۴-۵ .... حسابی سر حال میشم... حریف میخواااااااااااااااام... هیش کی نیست...اشکان نیمده... مربی هم که نیم ساعت دیگه میاد....نیم ساعت با کیسه بوکس انقدر ور میرم که کیسه بوکس عرقش در میاد... مربی میاد.... صابر چیکار میکنی ؟ .... هیچی دارم بازی میکنم....... بازی میکنی ؟..... الان حالیت میکنم.... واااااااای غلط کردم.... بازم عین اون دفه میخواد مبارزه کنه.... دستکش دستش میکنه... منم میکنم... یهو حالم بد میشه..... آخ اوخ واخ... به همین راحتی چپ و راست شدم... خسته و کوفته بر میگردم خونه.... کتک خوردم که ؟!!....... بالاخره منم تلافی میکنم... حالا ببین آقا جلال!!  من خودم اینکارم(هووووق)...........................!!!!
<!------------------------------------------------------------------!>
آقا این عکس پایینی عکس من نیست بابا.... گیر دادیا .. من اگه این جوری بودم خودمو از دماغ دار میزدم!!!!!! عکس خودمو سری بد میزارم............بای

به امید پنجمین نظر...!!



.... بعد از مدتی گفتیم بیاییم یه آپ دیت متفاوت کنیم اقلا ملت بگن نه بابا اینم یه چیزایی بلده...!! خلاصه یه شعر خارجکی گفتیم( خوبه حالا معنیشو ننوشتم!) به امید اینکه ملت عزیز میان و میخونن و کف میزنن رفتم به شونصد و پونصد و شینصد تا وبلاگ سر زدم... شب اول دیدم ۳ تا شده. گفتم خب حالا شب اوله . شب دوم دیدم ۴ تا شده..گفتم خب هنوز وقت نکردن بیان... هف هزار شب دیگه اومدم دیدم هنوز ۴ تا نظر مونده!!!!!! واقعا وقتی اون صحنه رو دیدم کمرم چنان شکست که این سگکش از وسط قاچ خورد!!! خلاصه همین امشب اومدم دیدم ۶ تا شده. با ذوق نظرارو باز کردم دیدم واه واه واه.. یکی اومده گفته: آی دلم چقدر درد میکنه . یکی منو ببره!! یکی هم اومده خارجکی فوحش داده(نفهمیدم!!)..خلاصه عین هویج نیگا کردم...اونوقت میگین چرا دیگه نمیایی.. خلاصه این سری نظرام بیشتر از ۱۰ تا نشه دیگه خودافس. این عکسم خوشم اومد گذاشتم!!اهمم....الانم خودافص!!!